سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   RSS  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

یک فنجان چای تلخ

موضوع انشا :با عیدی هایتان چکار خواهید کرد؟ (شنبه 86/12/25 ساعت 9:22 صبح)

ما عیدی گرفتن را خیلی دوست داریم.بابای ماهم عیدی گرفتن را خیلی دوست دارد! ما یکبار عیدی می گیریم ولی بابای ما که کارمند است دوبار. یکبار عیدی خودش را می گیرد و یکبار هم عیدی های ما را! خانوم معلممان پرسیده با عیدی هایمان چکار خواهیم کرد؟ بابای ما اگر بخواهد هم نمی تواند با عیدی اش کار خاصی بکند! بابایمان همیشه می گوید رفتگر محل بیشتر از 200 تومان عیدی جمع می کند ! ولی ما با عیدی هایمان خیلی کارها می کنیم. یعنی بابای ما خیلی کارها می کند! بابای ما به جای عیدی هایمان برایمان شکلات آبنباتی ((کپل)) می خرد ! بابایمان به ما گفته قیمت ((کپل)) خیلی بیشتر از عیدی های ماست! ولی ما می دانیم که با عیدی های ما غیر ((کپل)) یک آدامس هم می شود خرید! ما عیدی هایمان را به سختی جمع می کنیم. یعنی وقتی به عید دیدنی می رویم آنقدر پسته و فندق از ظرف آجیل جدا می کنیم تا عمو از رو برود و عیدی ما را بدهد و تا خسارت آجیلی بیشتری  نزده ایم، مرخص شویم! گفتنی است ما عمو زیاد داریم! اگر قیافه ی مرد هر فامیلی که به خانه شان می رویم، تیریپ عیدی دهنده داشته باشد، عموجان صدایش می کنیم! البته  ما رنج(Reng) عیدی ای که باید از هر نفر بگیریم ثابت است و اگر کمتر از  آن بگیریم ، آجیل و شیرینی های بیچاره باید جورش را بکشند! ما عیدی زیاد می گیریم ولی عیدی زیاد نمی دهیم! بابای ما بیشتر به جای عیدی ، بچه های فامیل را ماچ و بوس می کند! و می گوید این هم عیدی ما ! و از آنجا که ما آجیلمان بیشتر تخمه و نخود است ، به اندازه معده بچه های فامیل خسارت نمی بینیم!

این بود انشای من


  • نویسنده: تلخ

  • نظرات دیگران ( )

  • همراه شو عزیز (دوشنبه 86/12/20 ساعت 1:55 عصر)

    همراه شو عزیز


  • نویسنده: تلخ

  • نظرات دیگران ( )

  • چقدر خنده داره!!! (جمعه 86/12/17 ساعت 5:14 عصر)

    ·       چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت دیر و طاقت فرسا می گذره ولی 60 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره !

    ·       چقدر خنده داره که 100 هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ زیادیه اما وقتی که با همون پول خرید می ریم کم به چشم میاد !

    ·       چقدر خنده داره که وقتی که می خوایم دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمیرسه که بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ وقت حرف کم نمیاریم !

    ·       چقدر خنده داره که وقتی مسابقه تیم محبوبمون به وقت اضافه می کشه لذت می بربم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی که حرف های استاد سر کلاس بیشتر از حدش میشه آزرده خاطر می شیم !

    ·       چقدر خنده داره که خوندن یه صفحه درسی عذابه اما 100 صفحه از یه مجله معمولی آسونه !

    ·       چقدر خنده داره که سعی می کنیم ردیف جلوی صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما همیشه آخرین ردیف های یه کنفرانس علمی یا ادبی می شینیم !

    ·       چقدر خنده داره که شایعات روزنامه هارو به راحتی باور می کنیم اما معجزه های الهی رو به سختی !

     

     

    خنده داره ، اینطور نیست؟! ولی این خنده دار نیست که وقتی دارین می نویسین به این فکر کنین که بعد از خوندن اون خیلی ها به اعتقادشون هم شک پیدا می کنن؟!!!!

     

     


  • نویسنده: تلخ

  • نظرات دیگران ( )

  • طنز تلخ عاشقی های جدید (شنبه 86/12/11 ساعت 3:1 عصر)

    عشق بعضی وقت ها اینترنتی است // گاه کافی شاپی یا  کافی نتی است

    با تو می گویم زبعضی صحنه هاش// صحنه هایی گاه سخت ودلخراش

    صحنه ی اول حدود نیمه شب// دختر و رایانه و شور و طرب

    مثل اینکه دارد او چت می کند// وای ،دارد کم کم عادت می کند

    چه امید و آرزوهای بلند// دخترک افتاده بدجوری به بند

    صحنه ی دوم خیابان و قرار// می شود تکمیل کارش با فرار

    در سکانس بعد ویلای شمال// نازنین تنها ست در دام کمال

    صحنه ی بعدی بد و مستهجن است// قصّه از نامردی یک رهزن است

    سور و سات و دوربین و کیف و حال// بعد اشک و زاری آن پایمال

    در جوابش پوزخندی بود و بس// گوهر دختر لگد مال هوس

    بعد پخش سی دی اش در سطح شهر// حاصلش تیغ و دوا و جام زهر

    مرغ عشقی کشته در پای هوس// در بهار عمر افتاد از نفس

    صحنه ی آخرسکانس چند مین ؟ // مادر زار و مزار نازنین

    کارگردان کات داد و شد تمام// لیک پا برجاست مرغ و دان و دام

    بار دیگر باز ویلایی خَفَن // دختری در دست های اهرمن

    لیک این دفعه  ثریا با صمد // جای ویلایش چه فرقی می کند

    داستان عاشقی های جدید// طنز تلخی شد که  ((تلخ)) آفرید
  • نویسنده: تلخ

  • نظرات دیگران ( )

  • یک جمله (پنج شنبه 86/12/9 ساعت 10:13 صبح)

     

    برای اینکه از انسانیت بویی برده باشم انسانها را بو می کنم!!!!

     

     


  • نویسنده: تلخ

  • نظرات دیگران ( )

  •    1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نامه عزت ا... ضرغامی به کشورهای خارجی جهت خرید فیلم برای ایام نو
    [عناوین آرشیوشده]
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 3 بازدید
    دیروز: 2 بازدید
    کل بازدیدها: 28800 بازدید
  •   پیوندهای روزانه
  • محسن نامجو [63]
    پاتوق گورکن ها [173]
    [آرشیو(2)]

  •   درباره من
  • یک فنجان چای تلخ
    تلخ
    قهوه تلخ ، چای تلخ و ... همه نشئت گرفته از طنز تلخ است. طنزی که در ذات خود تلخ ملیحی دارد و هنگامی که با واژه تلخ همراه میگردد ، خنده ای بر لب می نشاند که از صد غم دردناک تر است..
  •   لوگوی وبلاگ من
  • یک فنجان چای تلخ
  •   مطالب بایگانی شده
  • زمستان 1386
  •   اشتراک در خبرنامه
  •  

  •  لینک دوستان من

  • آقاشیر
    آدمکها
    لــعل سـلـسـبیــل ( دل نوشته های یک هاجر )
    شاعرانه ی یاس خاکی
    شیلو عج الله
    یاغی
    پوست کلف
    بی سرزمین تر از باد
    ضحی
    دوستانه و صمیمانه. Pen pal یعنی دوستی که برایت می نویسد...
    زیر آسمان خدا
    نوای زمستان
    پنجره
    مهربان
    رقص در غبار
    بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
  •  لوگوی دوستان من